جشن 550 سالگی دانشگاهه , خیابانهای منتهی به دانشگاه بسته شده و کمپوس دانشگاه برای بزرگترین جشن دانشگاهی آماده شده . برنامه برای سه روز کامل بود و ورود برای همه رایگان بود. البته مطالبی که من می نویسم مربوط به یک جا هست و با عرض شرمندگی از بقیه جاها خبر ندارم.
عکسها رو اینجا آپلود کردم که می تونید ببینید
جایی که می بینید ساحل نیست بلکه جلوی درب اصلی ساختمان 3 دانشگاست
روز اول گروه موسیقی دانشگاه برنامه موزیکال بصورت گروهی داشتند و تقریبا از بیشتر کشور ها رقص و موسیقی بود.
بعد از آن هم پارتی بود.
روز دوم گروه های موسیقی مختلفی بود که عجیبترین آنها گروه بلاکا از استراسبورگ بود که هر خل و چل بازیی بود این گروه در آوردند از کله ملق زدن تا خوابیدن روی سن همه کارهای جالبی بود که این گروه انجام می داد و این روز گوشهای من بلندترین صدای عمرشو شنید (البته بعد ازجیغ دخترها ) و اینقدر صدا زیاد بود که کسی اصلا نزدیک بلندگوها نمی شد و این فرصت خوبی
بود تا بتونم عکسی از گیتاریست این گروه بگیرم.
این دیسکو هم به نظرم جالب اومد.
روز سوم مربوط به شبکه SWR3 بود که اونم جالب بود و بعد از اون هم پارتی بود.
درقطارشهری چند تا دختر بودند که از آقایون خواهش می کردند که ماتیک روی لبشان بمالند و آقاهه لپ یکی از خانمها رو که لباس عجیب قریبی هم داشت ب-بوسه.
از طرف دیگه پسری ماتیک به لب دخترها میزد و از دختر ها می خواست که لباسشو ب-بوسند.
این خطها – هم برای جلوگیری از ف-یلتر شدن هست.
این پیکاسای گوگل هم خیلی زندگی رو برای آپلود کردن عکسها خیلی راحت کرده
تا بدرقه بعدی بدرود
عکسها رو اینجا آپلود کردم که می تونید ببینید
جایی که می بینید ساحل نیست بلکه جلوی درب اصلی ساختمان 3 دانشگاست
روز اول گروه موسیقی دانشگاه برنامه موزیکال بصورت گروهی داشتند و تقریبا از بیشتر کشور ها رقص و موسیقی بود.
بعد از آن هم پارتی بود.
روز دوم گروه های موسیقی مختلفی بود که عجیبترین آنها گروه بلاکا از استراسبورگ بود که هر خل و چل بازیی بود این گروه در آوردند از کله ملق زدن تا خوابیدن روی سن همه کارهای جالبی بود که این گروه انجام می داد و این روز گوشهای من بلندترین صدای عمرشو شنید (البته بعد ازجیغ دخترها ) و اینقدر صدا زیاد بود که کسی اصلا نزدیک بلندگوها نمی شد و این فرصت خوبی
بود تا بتونم عکسی از گیتاریست این گروه بگیرم.
این دیسکو هم به نظرم جالب اومد.
روز سوم مربوط به شبکه SWR3 بود که اونم جالب بود و بعد از اون هم پارتی بود.
درقطارشهری چند تا دختر بودند که از آقایون خواهش می کردند که ماتیک روی لبشان بمالند و آقاهه لپ یکی از خانمها رو که لباس عجیب قریبی هم داشت ب-بوسه.
از طرف دیگه پسری ماتیک به لب دخترها میزد و از دختر ها می خواست که لباسشو ب-بوسند.
این خطها – هم برای جلوگیری از ف-یلتر شدن هست.
این پیکاسای گوگل هم خیلی زندگی رو برای آپلود کردن عکسها خیلی راحت کرده
تا بدرقه بعدی بدرود
1 comments:
رفیق خیلی با حال بود.
یکم بیشتر از فرایبورگ بنویس.
ارسال یک نظر