درد غربت

وقتی که ایران بودم و خارج رفته ها هی دم از درد غربت میزدند پیش خودم می گفتم رفتن خارج دارن عشق و حالشونو می می کنند از درد بی دردی , درد وطن گرفتن.
ولی الان که خودم در این شرایط قرار گرفتم می بینم که آقا بد دردیه و درمان نداره.
افتادم یک مدت تو سایتهای ایرانی , اخبار ایرانی , فیلم و سریال ایرانی تا امروز که پیش خودم فکر کردم من الان از تمام ایرانیای داخل ایرانم بیشتر می دونم و آپدیت تر هستم و می دونم که به ایران اومدنم نمکی است بر زخمم و با یکی دو هفته هیچ دردی دوا نمیشه و بهتره بگذارم کارد به استخوان برسه بعد دست به کار شم.
تمام اطلاعاتم رو مدیون بالاترین هستم , اگه ایرانید فیلتره و برای رفتن به این سایت به اینجا برید.
مواظب باشید زیاد توجریان این سایت نیفتید که خطرناکه که مجبور می شید برای ترک دست به این راه بزنید.










خوب بعد زیر تیغ , شب شیشه ای تموم شد و ابی هم که کنسرتش تموم شد و دیگه فعلا خبری نیست و من می تونم از این فرصت استفاده کنم و یکم به درسم برسم.
فکر کنم پست های بعدی کمتر در مورد ایران باشه و بیشتر در مورد خارج از ایران باشه, ایرانیاشو که خودتون می دونید.