دوستان

۳۰ دی ۱۳۸۵

بدرقه

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت؟

گفت: جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت، نکنه غصه بخوري، من همه جا باهاتم؛

تو تنها نيستي؛

توکوله بارت عشق ميزارم که بگذري، قلب ميزارم که جا بدي، اشک ميدم که همراهيت کنه، ومرگ که بدوني برميگردي پيشم

0 comments:

ارسال یک نظر