دوستان

۰۴ دی ۱۳۸۵

بازی یلدا

بالاخره دست سرنوشت ما را به شرکت به بازی یلدا کشاند.
البته نمی توان دعوت شاهین رو هم رد کرد ولیبازی جالبی هست چون می تونه به یک لوپ بی نهایت تبدیل شه .
بازی ساده هست: کسی شروع می کنه و 5 نکته از چيزهايی که احتمالا خوانندگان وبلاگش در مورد شخصيت او نمی دونند می نويسه و در آخرش هم 5 نفر را معرفی می کنه. اون 5 نفر هم به همين ترتيب 5 نکته از چيزهايی که کمتر کسی در مورد شخصيت اون ها می دونه را می نويسند و هر کدوم 5 نفر ديگه را معرفی می کنند و همين جوری ادامه پيدا می کنه.

1. از وقتی کوچک بودم داییم به من می گفت رضا موتوری ولی من تالا فقط دو بار تو عمرم سوار موتور شدم. موتور سواریم بلد نیستم. اما خیلی دوست دارم یاد بگیرم.
2. آدم خیلی ماجرا جویی هستم و خیلی وقتها این ماجراجویی کار دستم داده. دوست دارم همه چیزو امتحان کنم ولی می دونم مه بعضی چیزارو یک بارهم نمی شه امتحان کرد.
3. از آدمای با جنبه خیلی خوشم میاد و با آدمای خیلی جدی و خوشک حال نمی کنم , به نظرم تو وجود همه یکمی شیطنت و دیوونگی هست .
4. من تا 9 سالگی عکس بازی و توپ بازیو و خاک و خل بازیو و بالای درخت خونه ساختنو اینا رو همه کردم و از درس خوندن حالم بهم می خوره. باور کنین من تا 3 ماه مونده به کنکور کارشناسی اصلا درس نخوندم. یه دفه زد به سرم خوندم اومدم دانشگاه, تو پنج سال دانشگام یادم نمی یاد جز دودره بازیو تقلب کاری کرده باشم. همه درسارو یه شبه. حقیقت اینه که مخ من همه چیزو خیلی سریع یاد میگیره , فقط با یک بار و اگر بخوام به همان سرعت هم فراموش می کنه. من اصلا نمی خوام فوق لیسانس بخونم , اونم ایجا که معروفه پوستتو می کنن ولی مجبور شدم چون را دیگه ای ندارم.
5. هیچ وقت نتونستم درست حسابی بخوابم , از وقتی یادم میاد تو رختخواب وول وول می خوردم تا خوابم ببره, نمی دونم کی می خواد این عادت مسخره من تموم شه

خوب خالا کسایی که براشون نقشه کشیدم

1. کامران
2. احسان
3. عاطفه
4.مهرداد
5.امین
6.علی

1 comments:

Kamran گفت...

reza jaan baes eftekhaare maa ra inja zadi marooooooofemoon kardi haa pesar

ارسال یک نظر