بعد از اون گندی که من و دامینان د رامتحان میان ترم زدیم قرار شد که من و دامینان با هم بشینیم تعطیلات کریستمس درس بخونیم. دامینان هر روز از مانهایم با بی ام و دو نفرش میومد دانشگاه.
قرار بود 26 دسامبر بیاد اینجا که ما هر چی منتظر بودیم نیمد, فرداشم بهم میل زد که من در بزرگراه تصادف کردم و ماشینم داغون شده.
گفتم اشکال نداره می رم با شانخوان درس می خونم. هر چی زنگ ,میل , جوابی دریافت نشد. امروز کارلس همسایش گفت که با دوچرخه تصادف کرده و به سرشم ضربه خورده.
دوست دختردامینانم که از لس آنجلس اومده رو سرش خراب شده و نمی تونه فعلا درس بخونه. حالا من فعلا تنهایی دارم ادامه می دم .....
قرار بود 26 دسامبر بیاد اینجا که ما هر چی منتظر بودیم نیمد, فرداشم بهم میل زد که من در بزرگراه تصادف کردم و ماشینم داغون شده.
گفتم اشکال نداره می رم با شانخوان درس می خونم. هر چی زنگ ,میل , جوابی دریافت نشد. امروز کارلس همسایش گفت که با دوچرخه تصادف کرده و به سرشم ضربه خورده.
دوست دختردامینانم که از لس آنجلس اومده رو سرش خراب شده و نمی تونه فعلا درس بخونه. حالا من فعلا تنهایی دارم ادامه می دم .....
1 comments:
kheili khosh ghadam boodi
ya in ke hame mipichonananet
az 2 hal kharej nist :D
ارسال یک نظر